باران شهوت
۱۳۹۲ خرداد ۷, سهشنبه
قنات وجودت
من میک میزنم از قنات وجودت
آب زمزم هم اینگونه شفایم نداد
اما نبض تو چرا تند تند میزند!
تو هم حاجت روا شدی!
حجرالاسود تنت
لمس حجرالاسود تنت با من
تو هم حاجت شهوت مرا برآورده کن...
آه ...
من ثانیه به ثانیه
انتظار این آه گفتنهای تو را میکشم
مسخ تو میشوم
تو آه بکش
من آرام
آیه عشق
آیه های عشق در گوشم نجوا میکند
لا به لای تن سراینده تو
خیس میشوم
خیییییس
بوی شهوت
انگشتانم را میجرخاندم
نرم نرم
گرد گرد
آرام آرام
یادم اقتاد!
آری موهایم هنوز بوی شهوت تو را میدهد
آنگاهان که فوران آب حیاتت روی موهایم میپاشی
بو کشیدم و آآآه ه ه...
زن عجیب است
زن عجیب است
تمام تنش را هم ببندی
باز هم راهی برای راضی نگه داشتنت میکند...
کافیست در دلش ذره ای
عشق
باشد!
سیرابم کن
از جوشش ناگهانی قنات خفته ات
سیرابم کن
سقای تو بودم و خودم تشنه لب...
رکب
رکب میزنی؟
رکب میخوری!
این بازی روزگار است...
اسارت
به چه مینگری!
اسارت بکش
مگرنگفتی من را ببند و ترکم بده!؟
شنها برقصید
آفتاب بتاب
شنها برقصید
من از کویری آمدم که دلش سفره شهوت است...
لمس انگشتات
بده
دستانت را
بعد از تکرارخود ارضایی های نصفه نیمه
من با لمس انگشتان تو هم ارضا خواهم شد...
شرط حضورخدا
شرط حضورخدا تو هستی
رخ مینمایم
شاید نوبت من شود بانو!
چنگ
چنگ روی تنم که میکشی
میفهمم درست مینوازمت
ضربههای آرام
مکیدنهای پر هوس
هوسی خیس
نالههایی کوتاه
آههایی بریده
ارگاسمی وحشی
خیس و داغ و پر هوس و بی نفس
امشب تو نیستی اما
جای زخم چنگت روی تنم
میسوزد…
باور کن
ساز یک نفره
صدای ناله جغد میدهد…
برنده شهوت
به خواستگاریتان می آیم
زنجیر را پاره کنید
هر که قدرتش بیشتر
برنده شهوت من!
2بار ارضا شدم
نترس
کمی دقت کن!
فحش نیست...
برایت آشنا هم نیست
این همان عدد 2ست
توی 5 سال زندگی مشترک
من فقط 2 بار شایدم 3بار اما نیمه
زیر تو ارضا شدم...
همین
مترسک
من حاضرم
مترسک شده ام
تا شما از کلاغهای سیاه در امان باشید!
جای لگدهایش
هنوز جای لگهایش میسوزد...
به جرم خیس نبودن لای پاهایم فقط!
ضربه میزد و رویای دختر همسایه را در سر داشت...
آخر او نمیدانست من که فکرش را میخوانم
چطور خیس شهوتش شوم!!!
۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه
خود ارضایی کنار پنجره
در پس خود ارضایی های نیمه
باز هم کنار پنجره انتظار تو را میکشم...
۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه
سلاح
سلاح آماده کرده ام
برای گرگهای دریده روزگار....
قله شهوت
چه لامسه ایست
تنش زبان من با زیباترین قله شهوت
عشق را تعبیه میکند...
همجنس
برو
دست بردار
من امروز با لمس تن همجنسم ارضا میشوم
به جای تمام شبهایی که با یاد فاحشه ها با من ارضا شدی....
فتح قله
گاهی باید دونفره بود
برای فتح قله های پر ارتفاع...
الماس دستم
به الماس دستم ننگر
من باغ بلورین را به تو هدیه کرده ام
تو فقط استوار باش
من خودم کننده ام...
مکیدنت
پرده بردار و بدر
درست در بلندترین جایگاه بدنم
من درانتظار مکیدنهای عمیقت میمانم...
کاسه شهوتم
کاسه شهوتم لبریز گشته
رفت و آمدهای سراینده وجودت را میطلبم
قفل زنجیرهای بهشت را باز کن
میخواهم مردانگی ات را
دروازه بهشت
حرف هم نزنی
زبانت گویای ناگفته ترین حرفاست
تو داری دروازه بهشت را فتح میکنی...
واقعی شدم
باز کن
چشمانت را میگویم نه دستهایت
واقعی شدم...
فقط یک جرعه بنوش
آخر من به تو قول داده بودم خیس بارانت کنم..
.
قهقهه
من در تمام تقلاهای زندگیم
نابترین لحظه را ازتو خواستارم
بین رفت و آمدهای سراینده تن پرشهوتم
در آخر شاهد آن لبخندو قهقهه آرام تو باشم
برده تو
ساعتها برده ات میمانم
نه میخواهم بشنوم
نه میخواهم ببینم
فقط دستان مردانه ات را ازم نگیر....!
به آتیشت
هر دفعه من روشن کردم
تو پک زدی
باز هم بزن
من تا همیشه به آتیشت میسوزم
....
فاحشه میشوم
یادت هست
هرشب کنار تن داغ من
تو در خیالت با فاحشه ها همخواب میشدی...
خیلی وقته
حالا من در واقعیت فاحشه میشوم
شاید روزی آن فاحشه تو باشم!
آرشه موسیقی
وقتی آرشه موسیقی من
تن پر شهوت تو باشه
دنیا را چه لازم
ارکسترهای بزرگ...
سکس سگی
بسان کودکی دست و پا خیز کنان
برای بلعیدن شیره وجودت قدم بر میدارم
سکس سگی هم عالمی دارد...
عشق را تعبیه میکند
واقعی نشو
من با روح تو ارضا میشوم
واقعی نشو برای من
همینگونه با تو ارضا ام
...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)