باران شهوت
۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه
سلاح
سلاح آماده کرده ام
برای گرگهای دریده روزگار....
قله شهوت
چه لامسه ایست
تنش زبان من با زیباترین قله شهوت
عشق را تعبیه میکند...
همجنس
برو
دست بردار
من امروز با لمس تن همجنسم ارضا میشوم
به جای تمام شبهایی که با یاد فاحشه ها با من ارضا شدی....
فتح قله
گاهی باید دونفره بود
برای فتح قله های پر ارتفاع...
الماس دستم
به الماس دستم ننگر
من باغ بلورین را به تو هدیه کرده ام
تو فقط استوار باش
من خودم کننده ام...
مکیدنت
پرده بردار و بدر
درست در بلندترین جایگاه بدنم
من درانتظار مکیدنهای عمیقت میمانم...
کاسه شهوتم
کاسه شهوتم لبریز گشته
رفت و آمدهای سراینده وجودت را میطلبم
قفل زنجیرهای بهشت را باز کن
میخواهم مردانگی ات را
دروازه بهشت
حرف هم نزنی
زبانت گویای ناگفته ترین حرفاست
تو داری دروازه بهشت را فتح میکنی...
واقعی شدم
باز کن
چشمانت را میگویم نه دستهایت
واقعی شدم...
فقط یک جرعه بنوش
آخر من به تو قول داده بودم خیس بارانت کنم..
.
قهقهه
من در تمام تقلاهای زندگیم
نابترین لحظه را ازتو خواستارم
بین رفت و آمدهای سراینده تن پرشهوتم
در آخر شاهد آن لبخندو قهقهه آرام تو باشم
برده تو
ساعتها برده ات میمانم
نه میخواهم بشنوم
نه میخواهم ببینم
فقط دستان مردانه ات را ازم نگیر....!
به آتیشت
هر دفعه من روشن کردم
تو پک زدی
باز هم بزن
من تا همیشه به آتیشت میسوزم
....
فاحشه میشوم
یادت هست
هرشب کنار تن داغ من
تو در خیالت با فاحشه ها همخواب میشدی...
خیلی وقته
حالا من در واقعیت فاحشه میشوم
شاید روزی آن فاحشه تو باشم!
آرشه موسیقی
وقتی آرشه موسیقی من
تن پر شهوت تو باشه
دنیا را چه لازم
ارکسترهای بزرگ...
سکس سگی
بسان کودکی دست و پا خیز کنان
برای بلعیدن شیره وجودت قدم بر میدارم
سکس سگی هم عالمی دارد...
عشق را تعبیه میکند
واقعی نشو
من با روح تو ارضا میشوم
واقعی نشو برای من
همینگونه با تو ارضا ام
...
تو و دود
من باشم
تو باشی
دود و دیگر هیچ...
آب دهانت
من تورا با شراب قطره قطره مستت میکنم
یک قطره آب دهانت تمام تن مرا مست میکند.
نه من شراب نمیخواهم
قول آب دهانت را به من بده!
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)