باران شهوت
۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه
نشانه روی قلبم
چشمانم را بستی
لب هایم را
دستهایم و
بغض گلویم را...
نشانه روی قلبم را چه کنم!!!
حلزون
هرشب
حلزونی روی تنم میلغزد
جای جای بوسه های تو
همان حس لطیف و نرم عاشقی
عروس لحظه ها
عروس لحظه های شهوتم شو
رنگین کمان تنت کالبدم را شعله ور میکند
آنگاه
ققنوسی میشوم
مسخ تنت
سجده
سجده میکنم روی تو
من با تنت عبادت میکنم ...
داغی تو
یخ شهوت تن منرا
تنها داغی تو آب میکند...
حسرت
هرچه لمس میکنم
هرچه بر تنم فرو
هیچ کدام جای کوره آتشین تو را نمیگیرد...
من ماندم و حسرت !!!
حنجره من
فریاد میکشم
حنجره من قدرت بینظیر دارد
کالبد تنت را تمنا میکند...
اشک خاطره تو
اشک خاطرات من
از جای میریزد که روزی
تماشاگر رقص لبان تو بود
پک و میک
من پک میزنم
تو میک
من به لذت رقص لبانت
تو به رنگین کمان آسمان تنم...
زود باش
همسنگر این تن محجور شو!
فال حافظ
دستانم روی دستانت
لب روی لبهایت
میخواهم فال بگیرم
فالی که خالق حافظ را هم به تحسین در آورم...
بردار و بنوش
قطره قطره خاطرات من میچکد
تو بردار و بنوش...
قول میدهم امشب با همین مستت کنم...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)